سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم ------- که من نسیم حیات از پیاله میجویمعبوس زهد به وجه خمار ننشیند -------- مرید خرقه دردی کشان خوش خویمشدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست --- کشید در خم چوگان خویش چون گویمگرم نه پیر مغان در به روی بگشاید ----- کدام در بزنم چاره از کجا جویممکن در این چمنم سرزنش به خودرویی ------ چنان که پرورشم میدهند میرویمتو خانقاه و خرابات در میانه مبین ------ خدا گواه که هر جا که هست با اویمغبار راه طلب کیمیای بهروزیست ------ غلام دولت آن خاک عنبرین بویمز شوق نرگس مست بلندبالایی ------ چو لاله با قدح افتاده بر لب جویمبیار می که به فتوی حافظ از دل پاک ----- غبار زرق به فیض قدح فروشویم بخوانید, ...ادامه مطلب
یک شبی مجنون نمازش را شکستبی وضو در کوچه لیلا نشستعشق آن شب مست مستش کرده بودفارغ از جام الستش کرده بودسجده ای زد بر لب درگاه اوپر زلیلا شد دل پر آه اوگفت یا رب از چه خوارم کرده ایبر صلیب عشق دارم کرده ایجام لیلا را به دستم داده ایوندر این بازی شکستم داده اینشتر عشقش به جانم می زنیدردم از لیلاست آنم می زنیخسته ام زین عشق، دل خونم مکنمن که مجنونم تو مجنونم مکنمرد این بازیچه دیگر نیستماین تو و لیلای تو ... من نیستمگفت: ای دیوانه لیلایت منمدر رگ پیدا و پنهانت منمسال ها با جور لیلا ساختیمن کنارت بودم و نشناختیعشق لیلا در دلت انداختمصد قمار عشق یک جا باختمکردمت آوارهء صحرا نشدگفتم عاقل می شوی اما نشدسوختم در حسرت یک یا ربتغیر لیلا برنیامد از لبتروز و شب او را صدا کردی ولیدیدم امشب با منی گفتم بلیمطمئن بودم به من سرمیزنیدر حریم خانه ام در میزنیحال این لیلا که خوارت کرده بوددرس عشقش بیقرارت کرده بودمرد راهش باش تا شاهت کنمصد چو لیلا کشته در راهت کنممرتضی عبدالهی بخوانید, ...ادامه مطلب
, ...ادامه مطلب
ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم باری، بیا که جان را در پای تو فشانماین هم روا ندارم کایی برای جانی بگذار تا برآید در آرزوت جانمبگذار تا بمیرم در آرزوی رویت , ...ادامه مطلب
, ...ادامه مطلب
بگذار تا بگرييم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خيزد روز وداع يارانهر کو شراب فرقت روزي چشيده باشد داند که سخت باشد قطع اميدوارانبا ساربان بگوييد احوال آب چشمم تا بر , ...ادامه مطلب