ورزقان

ساخت وبلاگ
دیدار شد میسّر و بوس و کنار هم *** از بخت، شکر دارم و از روزگار همزاهد برو که طالع اگر طالع من است *** جامم به دست باشد و زلف نگار همما عیب کس به مستی و رندی نمی کنیم *** لعل بتان خوش است و می خوشگوار همای دل بشارتی دهمت، محتسب نماند *** وز مِیْ، جهان پر است و بت میگسار همخاطر به دست تفرقه دادن نه زیرکی است *** مجموعه ای ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imahdian1994e بازدید : 183 تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1396 ساعت: 23:48

بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان داردبهار عارضش خطی به خون ارغوان داردغبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رببقای جاودانش ده که حسن جاودان داردچو عاشق می‌ ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imahdian1994e بازدید : 220 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1396 ساعت: 15:47

اولین روز دبستان بازگرد                        کودکیها شاد و ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imahdian1994e بازدید : 183 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1396 ساعت: 15:47

اولدوز ساياراق گوزله ميشم هر گئجه ياری        گج گلمده دير يار،يئنه اولموش گئجه، ياریگوزلر آسيلی،يوخ نه قارالتی،نه ده بير سس   ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imahdian1994e بازدید : 190 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1396 ساعت: 15:47

رنگی سولموش خزلم یللره تاپشرما منی

گوز یاشیملا توکولن سللره تاپشرما منی

آند اولا آللاها بیرگون دوزه بیلمم سن سیز

آیلارا،هفته لره،ایللره تاپشرما منی

شاعر مرتضی پیران

+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم دی ۱۳۹۶ساعت 12:55  توسط محمود  | 
ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imahdian1994e بازدید : 174 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 19:16

مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مىفروخت ،آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.   روزى مرد بقال به اندازه کر ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imahdian1994e بازدید : 195 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 16:24

بـی تـو ای دل نکنـد لاله بـه بـار آمـده باشـد مـا در ایـن گوشـه زنـدان و بهـار آمـده باشـد چـه گلـی گـر نخروشـد بـه شـبش بلبـل شـیدا چـه بهـاری کـه گلـش همدم خـار آمده باشـد نکنــد بــی خبــر از مــا بــه در خانــه پیشــین بــه ســرا ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imahdian1994e بازدید : 147 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 16:24

مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مىفروخت ،آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.   روزى مرد بقال به اندازه کره ها ش ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imahdian1994e بازدید : 187 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 14:20

شرح و تفسیر پرهیز از انتقام امام علی علیه السلام فرمود:من کى آتش خشمم را فرو نشانم آیا هنگامى که از انتقام ناتوانم که به من مى‏گویند: اگر صبر کنى (تا توانا شوى) بهتر است یا هنگامى که قادر بر انتقامم که به من گفته مى‏شود: اگر عفو کنى بهتر است.[ ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : البلاغه, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 174 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 14:20

ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : حسینع, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 169 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 10:01

ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : گرامی, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 190 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 10:01

اینجاآسمان صاف صاف است ... ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : داغلار, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 169 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 13:57

زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند.آنها همهچیز را بهطور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز باهم صحبت میکردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش دربالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر موردآن هم چیزی نپرسد. در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود امابالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد وپزشکان از ا ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imahdian1994e بازدید : 172 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 13:57

چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام دوباره صبح، ظهر، نه! غروب شد نیامدی مهدی جهاندار + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 9:6&nbsp توسط محمود  ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : فراق,امام,زمان, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 196 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:05

آنگاه كه غرور كسي را له مي كني ، آنگاه كه كاخ آرزوهاي كسي را ويران مي كني ، آنگاه كه شمع اميد كسي را خاموش مي كني ، آنگاه كه بنده اي را ناديد ه مي انگاري ، آنگاه كه حتي گوشت را مي بندي تا صداي خرد شدن غرورش را نشنوي ، آنگاه كه خدا را مي بيني و  بنده خدا را ناديد ه مي گيري ، مي خواهم بدانم ، دستانت را به سوي كدام آسمان دراز مي كني تا براي خوشبختي خودت دعا كني ؟ " سهراب سپهري " ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : آگاه, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:05

کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود  و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی... در حال عبور اورا دید، او را به داخل فروشگاه برد وبرایش لباس و کفش خرید و گفت:مواظب خودت باش  کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم. کودک گفت: می دانستم با او نسبتی داری!!!   + نوشته شده در  دوشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۶ساعت 10:16&nbsp توسط  ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : فامیل, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 147 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:05

اولومه نه واركي ، بير دفعه ليك دي،سئويب آيري دوشمك كاش اولما يا يدينغمه لر قوش كيمي قانادلا نا نداگؤزلردن سوزولن ياش اولمايايدي. منيم قلبيم كيمي اينله مز كامان،ايلك عشقي ايتيرمك ياماندي ، يامان!...كؤنوللر اودلارا قالا نان زامان،اوره كلر بركييب داش اولمايايدي. سیلینمزسینمنن بودویون بو داغگزدی جوانلغمی غم بوداخ بوداخحسرتدن مهلتدن تیترین دوداخکدردن چاتلان قاش اولمایایدیمن سني سئويرم ، سن واري، پولو، ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : اولمایایدی, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 258 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 18:42

  هيچ چيز در اين جهان چون آب، نرم و انعطاف پذير نيست، با اين حال براي حل كردن آنچه سخت است، چيز ديگري ‌ياراي مقابله باآب را ندارد.  نرمي بر سختي غلبه مي كند و لطافت بر خشونت. همه اين را مي دانند ولي كمتر كسي به آن عمل مي كند. انسان، نرم و لطيف زاده مي شود و به هنگام مرگ خشك و سخت مي شود. گياهان هنگامي كه سر از خاك بيرون مي آورند نرم و انعطاف پذيرند و به هنگام مرگ خشك و شكننده. پس هر كه سخت و خشك ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : زندگي, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 196 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 18:42

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی                 دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند               دریاب ضعیفان را در وقت توانایی دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم                 گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند           این است حریف ای دل تا باد نپیمایی مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد           کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم       رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست        شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی ای درد توام درمان د ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : داد,تنهایی, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 178 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:54

-آموخته ام : بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم. ـ آموخته ام :که مرد بزرگ به خود سخت می گیرد و مرد کوچک به دیگران. ـ آموخته ام : که دانش خود را به دیگران آموزش دهم و دانش دیگران را بیاموزم بنابراین علم خود را انفاق کرده ام و آنچه را نمی دانم آموخته ام. ـ آموخته ام : پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم. -آموخته ام : همیشه فردی خوش بین باقی بمانم. چرا که زندگی و موهبتهای آنرا دوست دارم ـ آموخته ام : اگرچه از هر چیزی بهترینش را ندارم، ولی از هر چیز که دارم بهترین استفاده را می کنم. ـ آموخته ام : لبخند ارزانترین راهی است ک می توان با آن نگاه را وسعت بخشید ـ آموخته ام : آنچه امروز در دست د ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید

برچسب : آموخته, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 142 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:54