کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود
و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد
زنی... در حال عبور اورا دید، او را به داخل فروشگاه برد
وبرایش لباس و کفش خرید و گفت:مواظب خودت باش
کودک پرسید:
ببخشید خانم شما خدا هستید؟
زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط
یکی از بنده های خدا هستم.
کودک گفت:
می دانستم با او نسبتی داری!!!
+ نوشته شده در دوشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۶ساعت 10:16  توسط محمود
|
ورزقان...
ما را در سایت ورزقان دنبال می کنید
برچسب : فامیل, نویسنده : imahdian1994e بازدید : 145 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:05